صحرای عرفات نصف جهان

+اینجا به اندازه همه ا ش ک هایی که در حرم حسین ریخته نشد , ا ش ک ریختم به اندازه همه بغض های خاموش, به قدر بی تابی ها , به قدر سکوت فریادهـــــــــا
متعجبم از خ س ا س ت چشمانی که در کنار ارباب دریغ از قطره ای و امروز ......
دلم سوخت برای دلم....برای چشمانم ....
ارباب باز دوباره هواییم کرد این دعا خواندن عاجزانه ات
اینجا زاینده رود خشک بود ولی چشمان همه به قدر کفایت اشک ریخت .
+ این جا شبیه عرفات شهر حاجیان نبود امابود , نزدیک بود و شاید دور...
اینجا کف رودخانه ای که خاکش ترک برداشته از ع ط ش ...
این جا جای خاصی نبود ولی برای منی که هیچ کجا را نداشت که برود و این روز را هیچ کس دعوت نامه ای برایش نفرستاده , برای منی که خیالم پرمی کشید گاه گاهی حرم امیر بود و بعد حرم حسین و بعدتر مدینه و مکه , اینجا برایم همه جـــــــــــــــــا بود و هیچ کجا نبود.
+ یا صاحب الزمان بی شما نه هست های ما چنان اند که باید و نه باید ها.....
بیایید آقا اینجا هیچ چیز سر جای خودش نیست .
متعجبم از خ س ا س ت چشمانی که در کنار ارباب دریغ از قطره ای و امروز ......
دلم سوخت برای دلم....برای چشمانم ....
ارباب باز دوباره هواییم کرد این دعا خواندن عاجزانه ات
اینجا زاینده رود خشک بود ولی چشمان همه به قدر کفایت اشک ریخت .
+ این جا شبیه عرفات شهر حاجیان نبود امابود , نزدیک بود و شاید دور...
اینجا کف رودخانه ای که خاکش ترک برداشته از ع ط ش ...
این جا جای خاصی نبود ولی برای منی که هیچ کجا را نداشت که برود و این روز را هیچ کس دعوت نامه ای برایش نفرستاده , برای منی که خیالم پرمی کشید گاه گاهی حرم امیر بود و بعد حرم حسین و بعدتر مدینه و مکه , اینجا برایم همه جـــــــــــــــــا بود و هیچ کجا نبود.
+ یا صاحب الزمان بی شما نه هست های ما چنان اند که باید و نه باید ها.....
بیایید آقا اینجا هیچ چیز سر جای خودش نیست .
+ نوشته شده در پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۱ ساعت 18:2 توسط مهاجر
|