سائل و کریم ....
یه چیزی میشه سد راه گلویی که خـــــــــدا از رگ گردن بهش نزدیکتره .
مثلا وقتی که نذری میدند دم خونتون , یه بسته نون که روش با خط سبز نوشته :
سفره کرم امام حسن مجتبی (ع).........
همون لحظه یادت می افته به " گدای گدا بودن خودت و کریم بودن امام "
این واو , واو استبعاد هستش.......خلاصه یعنی من کجا و کرم تو کجا؟؟
بغضت که بشکند آرام می شوی ,حداقلش این است که احساسی نمناک صورتت را لمس میکند!
می گویند انسان تنها موجودی است که میتواند بگرید !
دلم به حال ملائک می سوزد نه میدانند بغض چیست و نه اشک و نه غم و نه گدایی.....
چون مجبورند و ما انسان ها مختاریم
ولی آیا اختیاری که من دارم به این چیزهایی که او ندارد می ارزد؟
بعدا نوشت (23:25) :
گفتند کریم است .......کاملا غلط است
من یقین دارم "کریم اهل بیت " بودنت را
اگر شبیه دوستی , از پشت سیم خاردارهای مرز مهران , گریان بر گردانده نشوم ,
اگر شبیه کسانی که نرفته برگشتند اشتباهی نباشد این دعوت!
شاید این بار درست باشد ماجرای زیارت حسین بن علی(ع)
وشاید زیارت مولایم علی(ع) در شهر نجف
دعا کنید که بشود این آرزو محقق
سایت لبیک دات کام مینویسد: باعرض تبریک شما به عنوان زائر اصلی انتخاب شده اید
شاید این هشتمین بار باشد که باز میکنم همین صفحه را به بهانه شکاک بودنم
وهر بار نمیدانم از کجا گونه هایم خیس میشوند و دیدگانم تار
نه من خواب نیستم بیدارم ......بیدار