چه روزها که یک به یک غروب شد ، نیامدی

چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشسن سخن ، تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد ، نیامدی

برای ما که خسته ایم ودل شکسته ایم نه !

ولی برای عده ای چه خوب شد ، نیامدی

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام

دوباره صبح  ، ظهر نه غروب شد نیامدی!!

"مهدی جهاندار"

http://fatemeh.persiangig.com/image/vv%20copy.jpg
 خود نویس : دلم گرفته ، ولی نه به اندازه دل گرفته تو بعداز هزار واندی سال
انتظار،  پس بغضم را میخورم ....به احترام انتظار تو!